ارسالی: جــعــفــر
۲۱ فبروری ۲۰۲۱



مقایسۀ ویروس و باکتریا با دین و مذهب

دوستان عزیز باکتریا که جمع مفرد باکتریوم است، در هر جا می تواند زنده بماند، در صورتی که بستر مناسب برای تکثر آن موجود باشد، مثل درجۀ حرارت معین(بین ۱۵ تا حدود ۵۰ درجۀ سانتی گراد و درجۀ حرارت اتاق برای رشد باکتریا ایده آلی است). عامل دوم رشد و بقای اکثر انواع باکتریا تاریکی و فقدان نور آفتاب، هوا و رطوبت مناسب محیط است. عامل سوم و حیاتی برای بقاء و تکثر باکتری ها، موجودیت پروتئین در محیط است، زیرا حجره اش از مواد امینواسیدی که خشت های ساختمانی پروتئین اند، ساخته می شود. این آخری برای بقاء و تکثر باکتریا تعیین کننده است. هرگاه با وجود تمام عوامل، پروتئین در دسترس باکتریا نباشد، تکثر حجرۀ واحد و تقسیم آن به دو تا باکتریا صورت نمی گیرد و خود آن پس از مدتی می میرد. لذا باکتریا در بدن موجودات زندۀ انسانی حیوانی و یا بقایای آن ها به عنوان منبع پروتئین زندگی و رشد می کند. باکتریا نه در همۀ موارد، بلکه در پاره ای از موارد، با حیوان، انسان و نباتاتی مثل رشقه و شبدر "همزیستی" یا "سیمبیوسیس" دارد و با میزبان خود به تبادلۀ مواد کیمیائی می پردازد، چیزی می گیرد و چیزی می دهد. در این صورت، به این نوع باکتریای مفیده در اصطلاح طبی (normal flora) می گویند. ولی تمام باکتریا ها مفید نیستند و تعدادی عامل مرض یا (patogen) اند. باکتریا در مجموع موجودی مولد و قائم به ذات نیست، تاریکی را خوش دارد و محیط تاریک مساعد برای تکثر آن است و با انتی بایوتیک درمان می شود. ویروس هم مکروبی است طفیلی و عامل انواع مراض و از مواد موجود در محیط و وجود میزبان تغذیه می کند. بر عکس باکتریا، ویروس موجود ذره بینی کوچک تر از حجرۀ انسانی، حیوانی، نباتی و باکتریا است و در درون و بیرون حجرۀ میزبان خود زندگی می کند.
با توجه به این سه ویژگی باکتریا، (قائم به ذات و مولد نبودن، دوست داشتن تاریکی و نابود شدن توسط انتی بایوتیک)، غیرمنطقی و ناموجه نیست که با دین و نهاد های دینی و مذهبی مقایسه شود. دین، ذوات و نهاد های دینی از قبیل عبادتگاه ها، مدارس  و اهالی آن هم مثل باکتریا موجوداتی مصرفی غیر مولد و طفیلی اند که حاصل دسترنج زحمتکشان مولد را می خورند. محیط های تاریک و بستۀ اجتماعی و مختنق فرهنگی مستعد حال و مناسب نشو و نمای دین و نهاد های دینی در جامعه است. دین با روشنی، با استدلال و سؤال و با علوم مثبته و شک علمی بیگانه و در ستیز است. خرافات دینی و جادو و جنبل مذهبی که متناسب به اقتضای منافع طبقاتی ارتجاع محافظه کار و امپریالیسم در جامعه است، با فرهنگ و دانش پیشرو فلسفی و علمی و میتود های علمی، و نورافشانی در ظلمتکده های ارتجاعی ــ استعماری و غلبۀ تدریجی دانش بر جهل و خرافه ستیزی بر خرافه پسندی، قابل درمان است. لذا از دید من، این مقایسه ای خیلی به جا است.
دوستان علاقه مند به بحث دین و ماهیت آن توجه بفرمایند که در یک نظام مبتنی بر مالکیت خصوصی و تقسیم جامعه به اغنیاء و فقراء، دین جزء روبنای اجتماعی است که با سائر عوامل روبنائی در خدمت پایۀ اقتصادی یا زیربنا است. از دین دارندگان قدرت اقتصادی و سیاسی به مثابل حربه و ابزار ایدئولوژیک سود می برند و در خدمت آنان است. تا زمانی که این پایۀ اقتصادی یعنی ثروت طبقات حاکمه بر جایش باقی است، ابزار روبنائی و از جمله دین، مذهب، نهاد های دینی و جهل و جادو زنده مانده و پیوسته بازتولید می شود.
لذا نباید با دین و مذهب و خرافات مذهبی به طور مجرد مبارزه صورت گیرد، بلکه این مبارزه در روند و در پیوند با  مبارزۀ طبقاتی و مبارزه علیه امپریالیسم اشغالگر ادامه یافته و برای برانداختن این سلطۀ ایدئولوژیک، باید منافع ارتجاع و استعمار هدف گرفته شود. در همۀ جوامع طبقاتی و از آن جمله در جوامع تحت سلطۀ امپریالیسم و ارتجاع حاکم کشور های اسلام زده و دین زده، دین و مذهب وسیلۀ تحمیق معنوی زحمتکشان است تا قانع باشند و صبور و در انتظار روز بازپرس اخروی، بار ببرند، ستم بکشند، ارزش تولید کنند و استثمار شوند. از همین رو کارل مارکس دین را "افیون توده ها" نامیده است.
در مبارزه با این افیون یعنی خرافات دینی و مذهبی حاکم بر وجدان و اذهان توده های تحت ستم و استثمار، علاوه بر روشنگری و پرتوافشانی بر گوشه های تاریک ظلمتکدۀ استعماری ــ ارتجاعی، ترویج دانش مثبته و فرهنگ پیشرو؛ باید در درازمدت اذهان تخدیر شدۀ زحمتکشان را نشانۀ روشنگری و آگاهگری گرفته و پایۀ های اقتصادی و اورنگ قدرت سیاسی نیرو های حاکمه آماج مبارزۀ نیرو های پیشرو و زحمتکشان واقع شود. این کار چند بعدی ایست که در صورت ادامه یافتن، فقط در درازمدت نتیجۀ ملموس به بار خواهد آورد. نباید در مبارزه با دین و مذهب شتابزدگی کرد، رویکرد تجریدی داشت  و یا در انتظار معجزه دست زیر الاشه نشست. با درود